معرفی 5 فیلم برای کمک به درمان آسیب های روانی
معرفی ۵ فیلم برای کمک به درمان آسیب های روانی
فیلم یگانه و بی همتای «رگبار» بهرام بیضایی میتواند مراجعان و بیماران دچار ویژگیهای ژرف و پررنگ و اختلال شخصیتهای کلاستر
C و D و به ویژه شخصیت پرهیزگرا – مردم گریز (اوویدنت) را درباره ویژگیها و اختلال شخصیت خودشان به بینش (Insight) رسانده و
به این ترتیب بنیاد نخست را در راستای روان درمانی ایشان فراهم آورد.

«آقای حکمت» (آن مرد شرمگین، نیک گفتار، راست کردار و دوست داشتنی فیلم «رگبار» با بازی هنرمندانه و از یادنرفتنی شادروان
«پرویز فنی زاده») به باور من، بهترین و هویداترین فیلم در دسترس ما ایرانیان در آستانه رنسانس، برای به بینش رساندن مراجعان و
بیماران دچار ویژگیهای ژرف و پررنگ و اختلال شخصیت پرهیزگرا – مردم گریز (اوویدنت) و نیز منضبط – قانونمدار (وسواسی – جبری) است.
فیلم «رگبار» به زیبایی و گیرایی تمام عیار، عقب افتادن و در حاشیه ماندن این گونه آدمیان در رویاروییها و رقابتهای ستیزه جویانه و
کینه توزانه نیمه نرینه اجتماع کلاستر Bمدار را نشان میدهد تا بیانگر واقعیتهای روزمره باشد.
بی گمان، تماشای نمای پایانی فراموشناشدنی فیلم (پذیرش شکست و ترک صحنه رویارویی و رقابت پرکنش و کشمکش) برای
مراجعان و بیماران خوددار و پرهیزمدار دارای ویژگیهای ژرف و پررنگ یا دچار اختلال شخصیت پرهیزگرا – مردم گریز (اوویدنت) و نیز
منضبط – قانونمدار (وسواسی – جبری)، میتواند به بهترین گونه، مایه و آیینه عبرت باشد.
فیلم افسانه ۱۹۰۰
به باور من، هیچ فیلمی تاکنون همانند فیلم «افسانه ۱۹۰۰»، ویژگی های شخصیتی، شناختی، هیجانی و رفتاری آدمیان دچار اختلال
درخودماندگی (اوتیستیک – آسپرگر) را نشان نداده است.
چهار نمای پیروز شدن سرفرازانه پیانیست نقش نخست فیلم (افسانه ۱۹۰۰) در رویارویی و دوئل دونفره نواختن پیانو، عاشق شدن
پیانیست جوان از پنجره گرد و تونلی شکل کشتی هنگام پر کردن صفحه گرامافون، پیاده نشدن از کشتی زادگاه و زیستگاه به بهای
نابود شدن با آن و از همه بیشتر و گویاتر، ناکام ماندن در پیاده شدن از کشتی با آن چند جمله کلیدی بیانگر دلیل این ناکامی و ناتوانی،
جلوه و آیینه تمام نمای یک فرد دچار اختلال درخودماندگی (اوتیستیک – آسپرگر) است.
جمله کلیدی گویای این اختلال هنگام بازگشت از پلکان کشتی و پذیرش ناکامی و ناتوانی خود در پیاده شدن از کشتی زادگاه چنین
است؛ «من آموخته ام در کشتی زندگی کنم که از دماغه عرشه آغاز شده و در پروانه و سکان پایان مییابد، من آموخته ام در سالنی
بنوازم که از دیوار پیشین کنار در ورودی آغاز شده و در دیوار پسین کنار آشپزخانه پایان مییابد، من آموخته ام سازی (پیانویی) را بنوازم
که از یک کلید سپید آغاز شده و در یک کلید سپید پایان مییابد، نتوانستم در بندرگاه از کشتی پیاده شوم و پا به شهری بگذارم که
آغاز و پایان آن را به چشم ندیدم.»
جانشین (وکیل) هادساکر
از دیگر فیلمهایی که به زیبایی و گیرایی، شخصیت، شناخت، احساس و عاطفه (هیجان) و شیوه و انگاره رفتاری آدمیان دچار اختلال
درخودماندگی (اوتیستیک – آسپرگر) را به تصویر کشیده است، فیلم «جانشین (وکیل) هادساکر» است که به خوبی دید تونلی و توجه
و تمرکز جزیرهیی این گونه آدمیان و آفرینندگی (خلاقیت) برآمده از این الگو و انگاره شخصیتی – شناختی را نشان میدهد.
فیلم اره SAW
سری فیلم «اره» (SAW) از جمله فیلمهای ناشکوهمندی بوده است که به دلیل هنگامه پرتنش و استرس تاریخی که در آن قرار داریم
(تاریخی که از سوختن و فرو ریختن برجهای دوگانه تجارت جهانی نیویورک در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز شد) شتابان به آفرینش و نمایش
شش قسمت از آن رسیده است. الگو و انگاره شخصیتی، شناختی، هیجانی و رفتاری نقش نخست فیلم («اره») به بهترین و
گویاترین گونه، بیانگر دید تونلی و توجه و تمرکز جزیرهیی یک جانی شکنجه گر و سادیستیک ناکام، نادیده گرفته شده، سرخورده و از
این رو خشمگین و کینه توز و انتقام گیر از اجتماع است.
سکوت بره ها
سری فیلمهای «سکوت بره ها»، به خوبی توانسته اند شخصیت و شیوه شناخت، احساس و عاطفه (هیجان) و رفتار جانی
سادیستیک خودشیفته و درخودماندهیی (آسپرگر) را به تصویر کشند که از اتفاق روانپزشکی کارآزموده و توانمند است که در طرح
وارههای شناختی همچون «بیش سزاوار (محق) بودن» و مکانیسمهای دفاعی همانند «ابرتوانایی (اومنی پوتنس)» خود غرق بوده و
دید تونلی و توجه و تمرکز جزیره یی اش را رو به جنایت، انتقام و آزار گشاده است تا بر زخمهای ناکامیو فرومایگی گمانهای به فرجام نرسیده مرهم گذارد.
هرچند چنین طرح واره (اسکیما) های شناختی و مکانیسمهای دفاعی شخصیتی خودشیفته وار، در عمل در آدمهای دانش آموخته و
آکادمیک، بسیار بیش از جنایت و کشتن و آدمخواری، به نکوهش و فروداشت (تحقیر) نوشتاری و گفتاری تا مرز و اندازه بی آبرو و اعتبار
ساختن همکاران (رقیبان حرفه یی)شان میانجامد، اما جلوهها و آیینههای سادومازوخیستیک زندگی خصوصی اینان همچون
«دکترهانیبال لکتر» فراوان از پس پرده برون افتاده و پدیدار میشود.
«دکتر هانیبال لکتر»، فرانکشتاین دانش مدار و هیولامنشی است که این بار از دانشکده پزشکی و بیمارستان روانپزشکی برمیخیزد تا
گاه در سلولهای زیرزمینی و مخفی خانه رازآلودش قربانیان را در شکنجه روانی و خورده شدن پیکری میزبان و پذیرا باشد و گاه به نوک
قلم در مقاله و نوشتار و نیش زبان در کنگره و گفتار، همکاران (به زعم خویش؛ رقیبان) را بی اعتبار ساخته و رنج و آزار برایشان به ارمغان آورد.
گردآوری: نیمکت خبر