عکس فرشته حسینی با سیگار به دست در جشنواره فیلم سارایوو
عکس فرشته حسینی با سیگار به دست در جشنواره فیلم سارایوو که در فضای مجازی وایرال شد و با واکنش های انتقادی روبرو شد برای شما در این مطلب از نیمکت خبر قرار داده ایم. همراه ما باشید.
عکس فرشته حسینی با سیگار به دست در جشنواره فیلم سارایوو
تصویری از فرشته حسینی در بیست و سومین جشنواره فیلم سارایوو خبرساز شد.
ژست نامتعارف این بازیگر که سیگار به دست دارد با واکنشهای انتقادی روبرو شده است.
فرشته حسینی به واسطه اولین اکران جهانی فیلم «سکونت در میان خدایان» ساخته ووک روسمویچ، در این مراسم شرکت کرد.
او در این فیلم در نقش یک زن جوان افغان ظاهر شده که به همراه همسر و سه فرزندش به بلگراد صربستان مهاجرت میکند.
بیوگرافی فرشته حسینی
فرشته حسینی در ۶ اردیبهشت ۱۳۷۶ در تهران از پدر و مادری افغانستانی زاده شد.
او در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمده و شش خواهر و یک برادر دارد.
حسینی در کودکی زندگی سختی داشت و برای تأمین هزینههای مدرسهاش مجبور بود تا دیرهنگام در کارگاه خیاطی کار کند.
در ادامه گفت و گویی با این بازیگر جوان و خوش آتیه افغان رابا هم می خوانیم.
مصاحبه فرشته حسینی
ابتدا خودتون رو معرفی کنید و بگویید با توجه به محدودیتهایی که دختران افغانستانی با آن مواجهند چطور وارد عرصه سینما شدید؟
سال ۱۳۷۶ در ایران متولد شدم و ۱۰ سال است با شرکت در دورههای آزاد آموزش بازیگری زیر نظر اساتیدی چون «اصغر محبی»، «آقای رحمانیان» و «خانم نصیرپور» وارد رشته بازیگری شدم.
فعالیتهای نمایشیم را از همان دوره ابتدایی شروع کردم و اولین کارم را سال چهارم ابتدایی کارگردانی کردم که توانست در سطح استان تهران مقام دوم رابه خود اختصاص دهد.
و بعد از آن بود که کارگردان های ایرانی توصیه کردند که این رشته را به صورت تخصصی دنبال کنم.
من هم علی رغم مخالفت هایی که از سمت خانواده وجود داشت این رشته را ادامه دادم.
بنظر شما دختران مهاجر برای ورود به این رشته چه مشکلاتی را پیش رو دارند
بزرگ ترین مشکل بر سر راه دختران مهاجر برای ورود به عرصه فرهنگی و سینما مخالفت های خانواده است.
که بدلیل عدم شناخت و به تبع آن بیاعتمادی به آن گونه فضاها صورت میگیرد که درواقع میتوان بعنوان بزرگ ترین سد بر سر راه دختران مهاجر ازآن یاد کرد.
از دیگر سو محدودیتهای کاری سینمای کشور ایران برای فعالیت یک دختر افغانستانی است.
که از این منظر معتقدم اگر دختران و پسران ما خوب تلاش کنند میتوانند دوستان ایرانی را برای فعالیتشان متقاعد کنند که خود من نمونه بارز این مدعا هستم.
تا کنون در چند اثر نمایشی حضور داشتهاید
من به خاطر حساسیتهای خانواده کار خودم را از تئاتر و نمایش شروع کردم و از ۹ تا ۱۲ سالگی بیشتر تئاترهای موزیکال و فرم بازی می کردم.
بعد ازآن هم در نمایشهایی مانند «دوسیه»، «شازده کوچولو»، «من ماهی سیاه کوچولو هستم» حضور داشتم .
و یک نمایش با عنوان «جنبش مبارزه علیه خشونت زنان» هم بود که اولین گروه نمایشی در تهران بودیم که هم زمان با ۶۰ کشور دیگر این نمایش را اجرا کردیم.
البته من درکنار تئاتر در فیلمهای سینمایی و مستندی هم بازی کردهام.
که ازآن جمله «من یک بازیگر شادم» ساخته بانو سامره رضایی، «رفتن» ساخته نوید محمودی است و همچنین در تعدادی فیلم کوتاه هم ایفای نقش کردم.
در مورد راه یابی فیلم رفتن به اسکار بگویید
فیلم رفتن برای شرکت در اسکار معرفی شده و باید ببینیم نظر کارشناسان دراین زمینه چه خواهد.
راهیابی به اسکار برایم بسیار با اهمیت است به طوریکه مجموعه کاملی از ویدئوهای این جشنواره درسالهای پیش را در منزل نگه داری میکنم.
حضور دراین جشنواره همیشه از آرزوهایم بوده و این را بارها به مادرم گفته بودم. وقتی که آقای محمودی به من خبر دادند که رفتن نامزد اسکار شده از خوشحالی باورم نمیشد؛
بسیار حس خوب و خوشایندی بود خوشحالم که توانستهام کاری برای زنده کردن نام کشورم افغانستان در سطح جهان انجام دهم.
در مراحل تولید رفتن با چه مشکلاتی مواجه بودید
فضایی که در روزهای تولید بر گروه حاکم بود بسیار دوستانه بود.
طبق معمول در تولید هر کار چه در میان دوستان ایرانی و چه گروههای افغانستانی یکسری مشکلات و اختلاف سلیقهها وجوددارد که کار را سخت میکند.
اما باید به جرأت بگویم که ما در مراحل ساخت فیلم رفتن با مشکلی مواجه نبودیم و فضا بسیار دوستانه و صمیمی پیش رفت.
برای مثال ما همیشه سر صحنه از غذا های آماده استفاده میکردیم،
اما یک روز سر فیلمبرداری که لوکیشن آن یک ساختمان نیمه کاره بود، آقای محمودی با یک دیزی آبگوشت سر صحنه آمدند.
و این حرکتشان باعث شد فضای کار متفاوت شده و یک جو دوستانه حاکم شود ودر یک جمع دوستانه آن غذا را خوردیم که جای دوستان خالی بود.
آیا در طول زندگی به بازگشت به افغانستان اندیشیده اید
بله! واقعیتش اوایل میخواستم به افغانستان برگردم ودر آنجا فعالیت کنم.
اما بدلیل یکسری مسائل که خودم تجربه کردم فعلاً تصمیمم عوض شده چرا که هنوز شرایط فعالیت را در داخل افغانستان مهیا نمیبینم.
شاید باورتان نشود که دوستان از داخل افغانستان بیشتر از هر جای دیگر برایم مانع تراشی کردهاند.
زمانی از زندگی بود که دچار افسردگی شدید بودم به طوریکه گمان میکردم هرچه تلاش میکنم پیشرفتی برای من وجود ندارد و این حس بسیار بدی رابه من تلقین میکرد.
اما حضور دوستانم و دلگرمیهای آن ها به من انگیزه دوباره داد.
آن ها به من گفتند تو باید فرشته نجات دختران افغانستان باشی و همین انگیزهای شد برای ادامه فعالیتم.
دوستانم معتقد بودند مردم افغانستان تنها مانده و آرزوهایشان را کشتهاند
و تو باید الگویی برای دختران افغانستانی باشی و آرزوهایشان را در دلشان زنده کنی. این حرفها تأثیر شگرفی روی من گذاشت چنانچه دیگر از کار کردن خسته نمیشوم.
من از خانوادههای افغانستانی تقاضا دارم رویاهای فرزندانشان را نکشند و بگذارند دخترانشان برای خود رویا و آرزو داشته باشن.
گردآوری: نیمکت خبر