علت فوت پسر بازیگر ایرانی خانم نسرین مقانلو مشخص شد
علت فوت پسر بازیگر ایرانی خانم نسرین مقانلو مشخص شد
علت فوت پسر بازیگر ایرانی خانم نسرین مقانلو مشخص شد.
نسرین مقانلو بازیگر سینما و تلویزیون متولد ۱ تیر ۱۳۴۷ در تهران می باشد و ۵۴ سال سن دارد.
مقانلو فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۰ با بازی در فیلم دو نیمه سیب ساخته کیانوش عیاری آغاز نمود.
بازی در فیلم مهمان مامان و سریال همسفر مهدیفخیم زاده نسرین مقانلو را به عنوان یک بازیگر توانا مطرح کرد.
نسرین مقانلو با انتشار تصویری از پسرش در تاریخ هفتم مهرماه ۱۴۰۱ نوشت:
بس که دوست داشتی ایران بمونی ،اومدی پیشم و همین جا ازم جدا شدی و موندگار شدی تو همینجا و رفتی به سفری ابدیت؟
فکر منو نکردی که وجودم به وجودت بسته بود ارشیا پسرم رفتی ؟اما منو هم با خودت بردی داغت اینقدر رو دلم سنگینه که شکستم ،با رفتنت من هم مردم پسرم منتظرم باش مادرت به زودی پشت سرت میاد پیشت.
جات توی بهشت عزیز مهربونم راهت روشن پسر خوش قلبم . بی تو دیگه مادرت آرام نیست اما تو آروم بخواب
نسرین مقانلو می گوید:
دوست ندارم در خارج از کشور زندگی کنم.
هر داستانی که در هر کشوری نگارش میشود و بازیگرانش آن را به تصویر میکشند، واقعیتهای اجتماع شان است.
ناهنجاریهایی است که در اجتماعشان وجود دارد. ولی در کشور ما به ما اجازه این کار را نمیدهند!
اصولاً دوست ندارم چیزی که ریا به حساب میآید به تصویر کشیده شود! مگر نه اینکه ما یک رسانهایم؟
خب باید مسئولانمان اجازه دهند مشکلاتی که در جامعهمان وجود دارد را به واسطه نوشته نویسندگانمان به تصویر بکشیم تا بتوانیم مشکلی از مشکلات مردمان کم کنیم، دردی از دلشان برداریم، آرامشی بهشان بدهیم تا زندگیشان بهتر پیش برود.
اگر مردم این همذات پنداری را با ما داشته باشند، قطعاً ما هم احساس خستگی نخواهیم کرد.
ارتباط بسیار نزدیک با مردمم دارم؛ باور کنید اتفاق افتاده با یکی از همکارانم در حال گذر از خیابان بودیم و دستفروشی لقمه نان و پنیری به من تعارف کرد.
و من هم آن را قبول کردم، همکارم از من پرسید چه جوری این لقمه را از دست کثیف یک دستفروش قبول میکنی؟
من هم با افتخار به او گفتم معلوم است تعارفش را میپذیرم، چون من برای این مردم هستم، چون دارم با همین آدمها زندگی میکنم.
دوست ندارم در خارج از کشور زندگی کنم
شاید یکی از دلایلی که چندان دوست ندارم در خارج از کشور زندگی کنم، به این خاطر باشد که نمیتوانم با آدمهای آنجا ارتباط برقرار کنم، ولی با مردم خودم میتوانم.
نمیتوانم بیتفاوت از کنار مشکلات آدمی که میتوانم بهش کمک کنم، بگذرم! من جور دیگری بزرگ شدهام.
دوست دارم آن مشکل و دردی که جامعهام به آن دچار است را کار کنم اما متاسفانه قصهای نمیبینم که آرامم کند تا بگویم:
«آخی، بالاخره توانستم به عنوان یک رسانه قدمی برای خدمت به مردمم بردارم.» هر آنچه میخوانم، میبینم یک فرد عادی هم میتواند آن را کار کند و نیازی به من نیست!
گردآوری: نیمکت خبر